* و دوباره که نه !! چندین باره برمیگردم توی غارم...خسته , زخمی , زخمی زخمی زخمی...یه مدت فکر کرده بودم هوای بیرون از غار عوض شده و اوضاع تغییر کرده ...اما با یه زخم تازه و عمیق دیگه برگشتم سر جای اولم...اشتباه کردم اومدم بیرون...اشتباه کردم که نشونه ها رو واقعی دیدم و فکر کردم این بار با دفعات قبل فرق داره...اینبار هم مثل قبل؛ اعتماد کردم و اشتباه کرده بودم...کاش دیگه هیچ وقت از این غار لعنتی بیرون نیام...کاش جای درد این زخم کهنه نشه ، دردش سبک نشه و یادم بمونه نباید از غار بیرون اومد....کاش می فهمیدند امید واهی دادن چقدر چقدر چقدر آسیب می رسونه ..ولو در حد آوردن یک لیوان آب باشه و تو اون لیوان آب رو هیچ وقت نیاری:) .......
ما را در سایت .... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : otherside بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 14:16